حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 464

1. بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی

2. خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی

3. در وهم می‌نگنجد کاندر تصور عقل

4. آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی

5. شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را

6. هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی

7. آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی

8. وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی

9. چون من خیال رویت جانا به خواب بینم

10. کز خواب می‌نبیند چشمم بجز خیالی

11. رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت

12. شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی

13. حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی

14. زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به آتش سوزنده رحم می آید
* که زندگانی خود صرف ژاژخایی کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دو منزل یکی کرد و آمد دوان
* همی تاخت برسان تیر از کمان
شعر کامل
فردوسی
* دلت گر به راه خطا مایلست
* ترا دشمن اندر جهان خود دلست
شعر کامل
فردوسی