حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 483

1. سحرگه ره روی در سرزمینی

2. همی‌گفت این معما با قرینی

3. که ای صوفی شراب آن گه شود صاف

4. که در شیشه برآرد اربعینی

5. خدا زان خرقه بیزار است صد بار

6. که صد بت باشدش در آستینی

7. مروت گر چه نامی بی‌نشان است

8. نیازی عرضه کن بر نازنینی

9. ثوابت باشد ای دارای خرمن

10. اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

11. نمی‌بینم نشاط عیش در کس

12. نه درمان دلی نه درد دینی

13. درون‌ها تیره شد باشد که از غیب

14. چراغی برکند خلوت نشینی

15. گر انگشت سلیمانی نباشد

16. چه خاصیت دهد نقش نگینی

17. اگر چه رسم خوبان تندخوییست

18. چه باشد گر بسازد با غمینی

19. ره میخانه بنما تا بپرسم

20. مآل خویش را از پیش بینی

21. نه حافظ را حضور درس خلوت

22. نه دانشمند را علم الیقینی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صاف چون آیینه می باید شدن با خوب و زشت
* هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
* که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
شعر کامل
حافظ
* سخن به نزد سخندان ادا مکن حافظ
* که تحفه کس در و گوهر به بحر و کان نبرد
شعر کامل
حافظ