حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 78

1. دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

2. بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

3. یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم

4. افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

5. بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار

6. حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت

7. با این همه هر آن که نه خواری کشید از او

8. هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت

9. ساقی بیار باده و با محتسب بگو

10. انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت

11. هر راهرو که ره به حریم درش نبرد

12. مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت

13. حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی

14. هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
* که این عجوز عروس هزاردامادست
شعر کامل
حافظ
* صاف چون آیینه می باید شدن با خوب و زشت
* هیچ چیز از هیچ کس در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ