غزل شمارهٔ 80
1. عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
2. که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
3. من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
4. هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
5. همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
6. همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
7. سر تسلیم من و خشت در میکدهها
8. مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
9. ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
10. تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
11. نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
12. پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
13. حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
14. یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده