قطعه شمارۀ 18 : حال ابنای زمان
1. حیرتی دارم حزین از حال ابنای زمان
2. کودنی چند، از چراگاه کمیّ و کوتهی
3. پوزۀ دعوی گشاده ستند در میدان لاف
4. مبتدی ناگشته، چون گشتند یا رب منتهی؟
5. دیده از بینش معرّا، سینه از ادراک پاک
6. قلب از جان بی نصیب وصورت از معنی تھی
7. نیروی موری نه و با شیر مردان در مصاف
8. رتبۀ کاهی نه و در جلوه با سرو سهی
9. غول صحرای غوایت، دیو کهسار هوا
10. کور مادرزاد جهل و خضر راه گمرهی
11. موج را کرده خلاص، از خجلت سرگشتگی
12. قطره را آورده بیرون از حجاب بی تھی
13. معنی کامل عیاران خرد را کرده مسخ
14. در دکان معرفت، قلّاب زرّ ده دهی
15. جز تکبّر، فهم ناکرده ز ما و انّما
16. غیر های و هو ندانند از ضمیر هُو و هی
17. خامه زایشان در عذاب و صفحه زایشان در وبال
18. بی حصول درک معنی از خهیّ و از زهی
19. مردم آرایند و شرم این و تمیز و فهم، این
20. می نخواهد دید دنیا، بعد ازین روی بهی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده