قطعه شمارۀ 47 : قطعه
1. دوش دلم چون کشید خنجر آه از قراب
2. پشت حواصل پدید گشت ز پرّ عقاب
3. کین فلک مهر شد، از نفس پاک من
4. ترک سمن چهر شد، هندوی مشکین نقاب
5. داور رومی به شب، تیغ کشید از غضب
6. بر سپه زنگ بُرد حملۀ افراسیاب
7. رایت پیکار زد، خسرو خاور زمین
8. برق به کهسار زد، خیمۀ زرّین طناب
9. آیت آتوا الزّكاة از صحف پاک خواند
10. سیم کواکب فشاند خسرو صاحب نصاب
11. گلخن نمرود را، دود نشست از صعود
12. آتش بی دود را، داد فلک التهاب
13. برقع مشکین پرند، شاهد گیتی گشود
14. مهر به گردش فکند، ساغر لعل مذاب
15. لیلی شب را که بود، در بر یرقان کبود
16. غازه به رخساره زد، ماشطۀ آفتاب
17. کلک نواساز رفت، بر سر رامشگری
18. پیر خرد باز رفت، بر سر عهد شباب
19. باربَدی پرده را، دید به هنجار نیست
20. خسرو دل شد خجل، زین روش ناصواب
21. زخمه به هر سان زدم، بر رگ تار نفس
22. نغمه به سامان نگشت، کام نشد ذوق یاب
23. نفحۀ روح القدس، در دل افسرده ام
24. پرده سرایی گرفت، این متعالی خطاب
25. کای گهر افروز دل، تیره چرایی چنین؟
26. محفل شمع چگل، روشن و تو در حجاب
27. شانه رقم را بکش، از دل صد چاک خویش
28. طرّۀ انفاس را، چند دهی پیچ و تاب؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده