غزل شمارۀ 103
1. درین فکرم، که تعلیم جبین سازم سجودش را
2. به داغ دل دهم یاد عذار مشک سودش را
3. به من در خامشیّ و گرم سوزی نسبتی بودش
4. توانستی اگر پروانه، پنهان کرد دودش را
5. خلیدی خار خار هجر، کی در دیدۂ بلبل؟
6. به گل پیوند اگر می کرد، خاشاک وجودش را
7. شدی چون من اگر گرد کسادی سرمۀ چشمش
8. متاع یوسفی دیدی، زیان خویش سودش را
9. به مشکین طرّۀ او کی تواند همسری کردن؟
10. عبث سنبل به دعوی شانه زد، زلف کبودش را
11. قفس پروردۀ عشق است گلبانگ دل افگاران
12. چه می سنجد به ما مرغ چمن پرور، سرودش را
13. حزین، آه مرا با نالۀ زاهد مکن نسبت
14. اگر صد بار سوزد، بوی دردی نیست عودش را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده