غزل شمارۀ 195
1. آمد آن شمع شبی بر سر و سامانم سوخت
2. جستم از جای چنان گرم، که دامانم سوخت
3. غنچه ای غارت ایّام به گلشن نگذاشت
4. غم تنهایی مرغان گلستانم سوخت
5. مدّتی شد که ز دشت آبله پایی نگذشت
6. جگر از تشنگی خار بیابانم سوخت
7. من که در صومعه سرحلقۀ دین دارانم
8. نگه کافر آن مغبچه ایمانم سوخت
9. نفس سوخته، در سینه نگهدار حزین
10. این چه افسانۀ گرم است که مژگانم سوخت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده