غزل شمارۀ 200
1. زانرو که زد به بلبل پرشور، پشت دست
2. تا حشر می گزد، گل مغرور، پشت دست
3. در کوی عشق، پا به ادب بر زمین گذار
4. این بیشه، شیر می خورد از مور پشت دست
5. دیشب به زور جام ادب سوز عاشقی
6. زد مستیم، به ساغر منصور پشت دست
7. از فیض فقر، می زند امروز مدّتی ست
8. کشکول ما، به کاسۀ فغفور، پشت دست
9. چشم تو در بهشت ز مژگان پر غرور
10. مستانه می زند به صف حور، پشت دست
11. طالع نگر که نیست به دست نگاه من
12. مستانه دیدنی ز تو مستور، پشت دست
13. موسی کشد خجل، ید بیضا در آستین
14. بیند ز شمع من، اگر از دور پشت دست
15. یا رب به کیش کیست بت ما که می زند
16. بر مست پشت پا و به مخمور پشت دست؟
17. از پایداری مژۀ خون فشان حزین
18. زد قطره ام به قلزم پرشور پشت دست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده