غزل شمارۀ 289
1. چون نخل تو از ناز گرانبار برآید
2. شمشاد ز جا، سرو ز رفتار برآید
3. دل می رود از سینه و پیکان تو باقی ست
4. رحم است بر آن یار که از یار برآید
5. شرمندۀ عشقیم که بی چاره و تدبیر
6. آسان کند آن کار که دشوار برآید
7. از ناخن عشقم رگ جان زمزمه ساز است
8. بی زخمه صدا کی شود، از تار برآید؟
9. بگذار حزین از کف خود بادۀ پندار
10. تاساغرت از میکده سرشار برآید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده