غزل شمارۀ 29
1. گیرد شرار عبرت ، از بی بقایی ما
2. برق آستین فشاند، بر خودنمایی ما
3. ای عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم
4. صيّاد ماندارد، فکر رهایی ما
5. تا بود ناله ای بود، چون نی در استخوانم
6. امروز تازه نبود، درد آشنایی ما
7. هر چند ما و شبنم، از پا فتادگانیم
8. دارد سراغ جایی، بی دست و پایی ما
9. از خون ما نکردی، سرخ آن کف نگارین
10. گیرد مگر رکابت، اشک حنایی ما
11. ما و تو در حقیقت، چون آتش و سپندیم
12. ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما
13. لب هرزه نال می شد، از آرزو گذشتیم
14. شرمندۀ دعا نیست، بی مدّعایی ما
15. ای برهمن نداری، در پیش ما وقاری
16. برتر نشیند از کفر، زهد ریایی ما
17. غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم
18. می سوخت عالمی را، آتش نوایی ما
19. گر دیر و کعبه دادیم، درگاه عشق داریم
20. این استان نرنجد، از جبهه سایی ما
21. کرده ست در جوانی، اقبال پست پیرم
22. شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما
23. جانا خبر نداری، از خستۀ حزینت
24. داد از جراحت دل، آه از جدایی ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده