حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 395

1. دلِ شاد، رند می آشام دارد

2. جم دور خویش است تا جام دارد

3. چو گوهر، دل عارف از لنگر خویش

4. درین بحر پر شورش، آرام دارد

5. خلانند در دیده صد نیش خارش

6. ز یک چشم خوابی، که بادام دارد

7. در آیینۀ طلعت یار پیداست

8. به ما، هر چه در پرده ایّام دارد

9. نه از بخت دارم شکایت نه از چرخ

10. مرا یار بی رحم، ناکام دارد

11. به گرد عذارش خط کافر است این

12. که صبح امید مرا شام دارد

13. بود ننگ از نام رندی که در عشق

14. غم ننگ دارد، سرنام دارد

15. حزین، از کران تا کران حرف عشق است

16. نه آغاز دارد، نه انجام دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود
* خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
* بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* فریاد که از شش جهتم راه ببستند
* آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
شعر کامل
حافظ