غزل شمارۀ 491
1. نسیم حالت آور، پای کوبان، تر دماغ آمد
2. به دلها ذوق دست افشانی گلهای باغ آمد
3. کدوی خشک زاهد را، دماغ از بوی می تر شد
4. بِحَمْدِ الله که آب رفته، ما را در ایاغ آمد
5. رگ برق قدح، ره می زند خلوت گزینان را
6. بشارت، زاهد گم کرده ایمان را چراغ آمد
7. بیا صوفی ببین وجد گل و رقص درختان را
8. برآ از خرقۀ سالوس زاهد، فصل باغ آمد
9. حزین، از قطره ریزی تا نمانده ست ابر آذاری
10. مگر دردانۀ دل را توانی در سراغ آمد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده