حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 61

1. درین دریای بی پایان، درین طوفان شورافزا

2. دل افکندیم، بسم الله مجریها و مرسیها

3. مگر این بحر بی پایان، حریف درد دل گردد

4. که دارد در جگر دریای آتش، حرص استسقا

5. ز راه فیض، نتوان دیدۀ امّید پوشیدن

6. که باشد کاروان مصر، بوی پیرهن کالا

7. نکونامان، سر شوریده ای دارم به ننگ اندر

8. غم آشامان، دل دریا کشی دارم نهنگ آسا

9. نیاسودم به سر مستی، نیاشفتم به مخموری

10. به یک حالت سرآوردم، چه در سرّا، چه در ضرّا

11. تهی دستیم، از سود و زیان ما چه می پرسی؟

12. درین بازار قلّابی، نه دین داریم و نی دنیا

13. ز دنیا نفرتی دارم، ز عقبا وحشتی دارم

14. به این سامان، منم سلطان دارالملک استغنا

15. تراشد از دل سنگین من بتخانه را آزر

16. فروزد از شرار من، چراغ دیر را ترسا

17. به تهمت بوالهوس بر خویش می بندد، نمی داند

18. که داغ عشق باشد بر جگر چون لاله، مادر زا

19. سرم از خشک مغزیهای زهد آسوده می گردد

20. به مستی گر دهد ساقی به دستم گردن مینا

21. به افسون لبی، چون نی حزین از خود تهی گشتم

22. تو آگاهی ز حال بیخودان، يا عالم النّجوا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رنگ خون دشمن و از رنگ خنجرش
* گویی همی شقایق و نیلوفر آورد
شعر کامل
امیر معزی
* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
* این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
شعر کامل
حافظ