غزل شمارۀ 657
1. کام اگر حاصل از آن لعل می آشام کنیم
2. خاک در کاسۀ بی مهری ایّام کنیم
3. ای خوش آن توبه که از پنبۀ مینای شراب
4. تار و پود کفن و جامۀ احرام کنیم
5. یار بی رحم و فغان بی اثر، اقبال زبون
6. به چه تدبیر تسلّی، دل ناکام کنیم؟
7. از شراب نگهت قسمت پیمانۀ ما
8. آنقدر نیست که خون در دل ایّام کنیم
9. عمر رفت و سفر عشق به آخر نرسید
10. گریه آغاز، به ناکامی انجام کنیم
11. بس که سودیم در آزادی از افسوس به هم
12. نیست بالی که نثار قدم دام کنیم
13. پیش ما دلشدگان دولت جاوید حزین
14. صبح عمری ست که در عشق بتی شام کنیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده