غزل شمارۀ 727
1. محیط گوهری از اشک طوفان زای خود دارم
2. رگ نیسانی از مژگان خون بالای خود دارم
3. غبار سینه ام بر شور محشر دامن افشاند
4. دل دیوانه ای در دامن صحرای خود دارم
5. بیار ای دیده، لعلی بادۀ اشکی اگر داری
6. درین گلگشت مهتابی که از سیمای خود دارم
7. مرا آوارۀ درها نکرد از گوشۀ عزلت
8. چه، منّتها که بر سر در جهان از پای خود دارم
9. حزین از هر دو عالم فکر دل، بیگانه ام دارد
10. سر شوریده ای در دامن صحرای خود دارم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده