حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 737

1. نمی آید به راه شوخ طنّازی که من دارم

2. به هم چون چشم عینک، دیدۀ بازی که من دارم

3. چنین گر چشم لیلی پرده بردارد ز داغ دل

4. به صحرا می فتد گنجینۀ رازی که من دارم

5. توانی پرده ای سنجید اگر راهی به دل داری

6. نمی آید به گوش از ضعف آوازی که من دارم

7. شرر بر هستی پا در رکابم خنده ها دارد

8. رود دست و بغل، انجام و آغازی که من دارم

9. حزین افسانه کرد آخر به هر محفل غم دل را

10. به خاموشی زبان شکوه پردازی که من دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از ابر بهاران ببارید نم
* ز روی زمین زنگ بزدود غم
شعر کامل
فردوسی