غزل شمارۀ 774
1. خارم که نیست گلشن صورت سرای من
2. دهرم نمی خرد که ندارد بهای من
3. گوی نه آسمان سرپا خوردۀ من است
4. روی فلک کبود شد از پشت پای من
5. آوازۀ مرا نکند بخت تیره پست
6. در سرمه چون نگاه نخوابد صدای من
7. سیّارگان پی سپر کاروان شوق
8. ره گم کنند اگر نخروشد درای من
9. خورشید عالمم ز دل گرم جوش خویش
10. از سردی زمانه نگردد هوای من
11. رفتم ز خود چو در دلم آمد خیال تو
12. تنها نشسته ای تو و خالی ست جای من
13. از چاره سازی دل خود عاجزم حزین
14. کار مرا به خود نگذارد خدای من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده