غزل شمارۀ 800
1. نسرین بری گلگون قبا، از جلوه جانم سوخته
2. سودای مشکین طرّه اش سود و زیانم سوخته
3. برگ سفر روی وطن، دیگر ندارم هیچ یک
4. پرواز بالم ریخته، برق آشیانم سوخته
5. چون شمع سودای کسی، می سوزد آتش در سرم
6. نام محبّت برده ام، کام و زبانم سوخته
7. اشک دمادم از نظر، بارم، به خون زان غرقه ام
8. دریای آتش در جگر دارم، از آنم سوخته
9. نقص عيار من حزین نبود اگر افغان کنم
10. در بوتۀ هجران او تاب و توانم سوخته
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده