غزل شمارۀ 884
1. مست صهبای الستم یلّلی
2. از می توحید مستم یلّلی
3. حبس تن بر مرغ روحم تنگ بود
4. این قفس، در هم شکستم یلّلی
5. کس به من، بیگانه تر از من نبود
6. ز اختلاط غیر، رستم یلّلی
7. چون دل من خلوت خاص تو بود
8. در به روی غیر بستم يلّلی
9. هیچ نقصانی مرا از مرگ نیست
10. آنچه بودم باز هستم یلّلی
11. از حجاب جسم بیرون آمدم
12. آخر این سد را شکستم یلّلی
13. در سماع عشق، محفل گرم بود
14. چون سپند از جای جستم یلّلی
15. درخرابات مغان، بیخود حزین
16. خوش به کام دل نشستم یلّلی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده