غزل های ناتمام شمارۀ 145
1. تپش سینۀ ما، بانگ درایی دارد
2. جادۀ نالۀ ما راه به جایی دارد
3. فیضی از میکدۀ چشم تو برده ست مگر
4. جام آیینه، می هوش ربایی دارد
5. زیر تیغ تو به من دولت جاوید رسید
6. سایه گویا به سرم، بال همایی دارد
7. طبع وحشی سخنان، می رمد از هر طرفی
8. فهم هر مصرع ما، فکر جدایی دارد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده