غزل های ناتمام شمارۀ 301
1. باده بیار و هوش را، از سر ما روانه کن
2. زاهد خرقه پوش را، مست می مغانه کن
3. چند به باد می دهی، طرّۀ ترّهات را؟
4. واعظ شهر نیستی، زمزمه، عاشقانه کن
5. غازۀ افتخار کش، ناصیۀ نیاز را
6. صدر نشین عشق شو، سجدۂ آستانه کن
7. گوشۀ چشم عشوه ای از تو به کار می خوش است
8. رطل گران باده را، لجّۀ بیکرانه کن
9. رهبر سالكان بود، سلسلۀ ارادتی
10. طرّۀ خم به خم بکش، زلف مراد شانه کن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده