غزل های ناتمام شمارۀ 333
1. خزان رنگ زردم را، می نابی نشد روزی
2. کسی را همچو من، گلگشت مهتابی نشد روزی
3. چرا باید امانت دار دنیای دنی باشم؟
4. ز جنس عاریت، شادم که اسبابی نشد روزی
5. تمنّا بود دل را، جلوه های خانه پردازت
6. خراب آباد ما را، وصل سیلابی نشد روزی
7. از آن تیغی که، گلگون است خاک از فیض احسانش
8. گلوی تشنه ام را، قطرۀ آبی نشد روزی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده