غزل شمارهٔ 125
1. آه و صد آه! که آن مه ز سفر دیر آمد
2. شمع خورشید جمالش به نظر دیر آمد
3. گفت سوی تو به قاصد بفرستم خبری
4. وه! که قاصد نفرستاد و خبر دیر آمد
5. نوبهار چمن عیش بدل شد به خزان
6. زانکه آن شاخ گل تازه و تر دیر آمد
7. مردم از شوق همآغوشی آن سرو، دریغ!
8. کان نهال چمن حسن به بر دیر آمد
9. ای فلک پرتو خورشید جهانتاب کجاست؟
10. کامشب از غصه بمردیم و سحر دیر آمد
11. یار تا رفت، هلالی، من از این غم مردم
12. که چرا عمر من خسته به سر دیر آمد؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده