هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 168

1. دل به درد آمد و این درد به درمان نرسید

2. سر درین کار شد و کار به سامان نرسید

3. آن جفاپیشه که بر نالهٔ من رحم نکرد

4. کافری بود به فریاد مسلمان نرسید

5. کس بر آن شه خوبان غم من عرض نکرد

6. وه! که درد دل درویش به سلطان نرسید

7. وه! که تا گشت سرم بر سر میدان تو خاک

8. بعد از آن پای تو یک روز به میدان نرسید

9. تو چه دانی که چه حال‌ست مرا در ره عشق؟

10. چون تو را گردی از این راه به دامان نرسید

11. عاقبت دست به دامان رقیب تو زدم

12. چه کنم دست من او را به گریبان نرسید

13. عمرها خواست هلالی که به خوبان برسد

14. مُرد بیچاره و یک روز بدیشان نرسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
* کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
* سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از کثرت روزن نشود مهر مکرر
* ای کج نظران کعبه و بتخانه کدام است؟
شعر کامل
صائب تبریزی