هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 183

1. وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر

2. من به جای دگر افتادم و دل جای دگر

3. یک دو روز دگر از لطف به بالین من آی

4. که من امروز دگر دارم و فردای دگر

5. غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب

6. که به جز صبر نفرمود مداوای دگر

7. پا نهم پیش که نزدیک تو آیم لیکن

8. از نحیر نتوانم که نهم پای دگر

9. با من آن کرد به یک بار تماشای رخت

10. که مرا یاد نیاید ز تماشای دگر

11. اگر این‌ست پریشانی ذرات وجود

12. کاش! هر ذره شود خاک به صحرای دگر

13. پیش از این داشت هلالی سر سودای کسی

14. دید چون زلف تو، افتاد به سودای دگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
* افسانه ای است این که دل یار نازک است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
* یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
شعر کامل
مولوی
* اگر گل را خبر بودی همیشه سرخ و تر بودی
* ازیرا آفتی ناید حیات هوشیاری را
شعر کامل
مولوی