هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 189

1. از آن چه سود که نوروز شد جهان افروز؟

2. که بی تو روز و شب ما برابرست امروز

3. اگر به قصد دلم سوی تیغ دست بری

4. به پای خویشتن آید، چو مرغ دست‌آموز

5. دلم به ذوق شکرخندهٔ تو پرخون شد

6. کجاست غمزهٔ خونریز و ناوک دل‌دوز؟

7. به دفع لشکر غم صد سپه برانگیزم

8. ولی چه سود؟ که بختم نمی‌شود پیروز

9. به گریه گفتمش: ای مه، به عاشقان می‌ساز

10. به خنده گفت: هلالی، به داغ ما می‌سوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سینه ریش دردمندان
* لعلت نمکی تمام دارد
شعر کامل
حافظ
* به ذوق ناله من آسمان مستانه می رقصد
* جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی