هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 20

1. زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا

2. عشق تو ره نمود به کوی جنون مرا

3. هم سینه شد پر آتش و هم دیده شد پر آب

4. در آب و آتش است درون و برون مرا

5. شوخی که بود مردن من کام او کجاست؟

6. تا بر مراد خویش ببیند کنون مرا

7. خاک درت زقتل من اغشته شد به خون

8. آخر فگند عشق تو در خاک و خون مرا

9. چشمت، که صبر و همش هلالی به غمزه برد

10. خواهد فسانه ساختن از یک فسون مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار با ما بی‌وفایی می‌کند
* بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شعر کامل
سعدی
* و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
* که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
شعر کامل
سعدی
* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری