غزل شمارهٔ 249
1. چون قامت آن سرو سهی کرد هلاکم
2. سروی بنشانید روان بر سر خاکم
3. رفتی و دلم چاک شد از دست تو دلبر
4. باز آ و قدم رنجه نما در دل چاکم
5. گفتی که هلاکت کنم از ناز و کرشمه
6. بنشین که من از دست تو امروز هلاکم
7. شادیم به خاک قدمت همچو هلالی
8. نه بر سر گورم قدم از ناز که خاکم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده