غزل شمارهٔ 57
1. دارم شبی که دوزخ از آن علامتست
2. از روز من مپرس که آن خود قیامتست
3. یا رب! ترحمی که ز سنگ جفای چرخ
4. ما دلشکستهایم و ز هر سو ملامتست
5. بر آستان عشق سر ما بلند شد
6. وین سربلندی از قد آن سروقامتست
7. رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
8. این هم که رفت و باز نیامد کرامتست
9. ثابتقدم فتاده هلالی به راه عشق
10. او را درین طریق عجب استقامتست!
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده