هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 89

1. مشتاق درد را به مداوا چه احتیاج؟

2. بیمار عشق را به مسیحا چه احتیاج؟

3. چون جلوه‌گاه سبزخطان شد مقام دل

4. ما را به سبزه و صحرا چه احتیاج؟

5. تا کی به ناز رفتن و گفتن که جان بده؟

6. جان می‌دهم، بیا، به تقاضا چه احتیاج؟

7. چون ما فرح ز سایهٔ قصر تو یافتیم

8. ما را به فیض عالم بالا چه احتیاج؟

9. واعظ ملامت تو به بانگ بلند چیست؟

10. آهسته باش این همه غوغا چه احتیاج؟

11. تا چند بهر سود و زیان دردسر کشیم؟

12. داریم یک سر، این همه سودا چه احتیاج؟

13. دور از تو هلالی خو گرفته به کنج غم

14. او را به گشت باغ و تماشا چه احتیاج؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* عقل را دیوانه می دانیم ما
* عشق را فرزانه می دانیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی