هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 92

1. خوشا کسی که درین عالم خراب‌آباد

2. اساس ظلم فگند و بنای داد نهاد

3. بیا بیا که از آن رفتگان به یاد آریم

4. که رفته‌اند و ازیشان کسی نیارد یاد

5. مکن اقامت و بنیاد خانمان مفگن

6. که دست حادثه خواهد فگندش از بنیاد

7. توانگری که در خیر بر فقیران بست

8. دری ز عالم بالا به روی او نگشاد

9. کسی که یافت بر احوال زیردستان دست

10. به ظلم اگر نستاند خدایش خیر دهاد

11. صنوبرا، تو چه دل بسته‌ای به هر شاخی؟

12. چو سرو باش که از بار دل شوی آزاد

13. چه خوش فتاد هلالی به بنده خانهٔ عشق

14. برو غلامی این خاندان مبارک باد!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
* ببین که در طلبت حال مردمان چون است
شعر کامل
حافظ
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی