هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 95

1. کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد

2. فکر دل کن، که مرا دست و دل از کار افتاد

3. بهتر آنست که چون گل نشوی هم‌دم خار

4. چند روزی که گل حسن تو بی خار افتاد

5. می‌رود خون دل از دیده ولی دل چه کند؟

6. که مرا این همه از دیدهٔ خون‌بار افتاد

7. تا ابد پشت به دیوار سلامت ننهد

8. دردمندی که در آن سایهٔ دیوار افتاد

9. گر به راه غمت افتاد هلالی غم نیست

10. در ره عشق ازین واقعه بسیار افتاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
* جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
شعر کامل
سعدی
* بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
* توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
شعر کامل
حافظ
* ساروان بار من افتاد خدا را مددی
* که امید کرمم همره این محمل کرد
شعر کامل
حافظ