هلالی جغتاییشاه و درویش (فهرست)

شمارهٔ 14 - در فسون‌سازی شه‌زاده به معلم به جهت دلداری درویش

1. شاه چون در گدا نظر می‌کرد

2. مهر او در دلش اثر می‌کرد

3. خواست تا پیش خویش خواند

4. گفت درویش پیش من خواند

5. کس نگوید به غیر من سیقش

6. ننویسد کس دگر ورقش

7. هر که بر حرف او نهد انگشت

8. کنم انگشت او برون از مشت

9. هر که بر لوح او رقم سازد

10. تیغ من دست او قلم سازد

11. بعد از این گفتگو به پیشش خواند

12. ساخت تقریب، نزد خویشش خواند

13. بهر تعلیم چون تکلم کرد

14. عاشق از شوق دست و پا گم کرد

15. دال می‌گفت و او الف می‌خواست

16. که یکی بود پیش او کج و راست

17. شاه زان هیچ برنمی‌آشفت

18. نرم نرمک به او سبق می‌گفت

19. شاه درویش دوست می‌باید

20. تا از او عالمی بیاساید

21. خاصه شاهان ملک دین یعنی

22. پادشاهان صورت و معنی

23. آه از این کافران سنگین‌دل

24. که بلای دلند، مسکین دل!

25. هر زمان فتنه‌ای برانگیزند

26. بی‌گنه خون عاشقان ریزند

27. هر نفس آتشی برافروزند

28. بی‌سبب جان بی‌دلان سوزند

29. شهسواران عرصهٔ جان‌ها

30. آفت عقل‌ها و ایمان‌ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روا مدار خدایا که در حریم وصال
* رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
شعر کامل
حافظ
* این همه سختی و نامرادی سعدی
* چون تو پسندی سعادتست و سلامت
شعر کامل
سعدی
* دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
* بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
شعر کامل
حافظ