جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1053

1. خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم

2. رخ بر کفِ پایش نهم و بی خبر افتم

3. دیگر به نظاره نروم بر سرِ راهش

4. ترسم که شوم بی خود و بر ره گذر افتم

5. هر چند به صد خواریم افتاده به راهش

6. آن روز مبادا که به جای دگر افتم

7. روز اجل ای بخت مرا در برِ او بر

8. باشد که بر آن خاکِ در از پای در افتم

9. زین گونه که از دیده رود اشک دمادم

10. نبود عجب ار غرقه به خون جگر افتم

11. شاید به ترحّم کند آن شوخ نگاهی

12. ای غم مددی کن که از این زارتر افتم

13. جامی گر ازین گونه رود سیل سرشکت

14. چون خانۀ گِل زود ز بنیاد برافتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی
* غلام همت آن رند عافیت سوزم
* که در گداصفتی کیمیاگری داند
شعر کامل
حافظ