غزل شمارۀ 1098
1. سوی صحرا نی پیِ عيش و تماشا می روم
2. بی تو بر من شهر تنگ آمد به صحرا می روم
3. تا تو رفتی از برم با کس ندارم الفتی
4. گرچه باشد صد کسم همراه تنها می روم
5. هیچ جای از وحشت تنهاییم نبود ملال
6. مونس جانم خیال تست هرجا می روم
7. پا به زنجیر بلا هر سو طلب کار توام
8. عاشق و دیوانه ام زنجیر بر پا می روم
9. فی المثل گر زیر پای من بود گل یا حریر
10. گر نه سوی تست ره بر خار و خارا می روم
11. در سلوک عشق تو هیچم نگیرد پیش راه
12. در تجرّد گام بر گام مسیحا می روم
13. گفتم ای جان رو که بی جانان نخواهم زندگی
14. گفت جامی صبر کن کامروز و فردا می روم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده