جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1100

1. از هر که نامت ای بت غمّاز بشنوم

2. خواهم که باز گوید تا باز بشنوم

3. صد ره حکایت تو به پایان اگر رسد

4. خواهم که بار دیگر از آغاز بشنوم

5. تعليم غمزۀ تو بُوَد هرکجا که من

6. قانونِ سحر وقاعدۀ ناز بشنوم

7. هر شب به پای روزن و بام تو جا کنم

8. باشد که چون سخن کنی آواز بشنوم

9. خواهم نبرد عشق تو نقد دو کَوْن باخت

10. تا کی فسون عقل دغا باز بشنوم

11. هر صبحدم ز شوق قدت سوی باغبان

12. آیم حدیث سرو سرافراز بشنوم

13. جامی نهفته دار غمش را میان جان

14. مپسند کز زبان کس این راز بشنوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
* چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
شعر کامل
حافظ
* گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
* درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
شعر کامل
سعدی
* اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
* به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی