جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1102

1. هر شب به پاسبان تو جان در میان نهم

2. آنگه رخ نیاز برآن آستان نهم

3. گفتی رخم ببین و به جان منّتم بکش

4. فرمان برم به دیده و منّت به جان نهم

5. پای مرا به قید وفا استوار کن

6. زان پیش کز جفای تو در سر جهان نهم

7. شبها ز شوق روی تو با چشمِ اشکبار

8. بنشینم و نظر به مه آسمان نهم

9. هر غم که یابم از تو نهان سازمش به دل

10. وانگه به روز داغ تو مُهر و نشان نهم

11. مپسند کز تو صید بود بهره مند و من

12. محروم وار چشم به تیر و کمان نهم

13. جامی ز شیخ صومعه نگشود سرّ عشق

14. آن به که رو به خدمت پیر مغان نهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زهر چشمش میان خندیدن
* همچو بادام تلخ در شکرست
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر از کوچهٔ انصاف درآید یوسف
* ور نه سرمایهٔ سودا زدگان این همه نیست
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی