غزل شمارۀ 1126
1. چو دست بی تو بدین چشم اشکبار برم
2. به آستین ز مژه دُرّ شاهوار برم
3. میان اشک شدم غرقه آشنایی کو
4. که رَخت خویش ازین موج برکنار برم
5. به هر بهانه بری روزگار پیش رقیب
6. تو روزگار بری و من انتظار برم
7. برای حاجت وصلت بس است مشعل آه
8. چه حاجتست که شمعی به هر مزار برم
9. ز ناله درد سرِ شهریان دهم شب و روز
10. خوش آنکه دردسرِ خویش ازین دیار برم
11. ز جام دور که مستی تو زان و من مخمور
12. تو ذوق مستی و من تلخیِ خمار برم
13. توام غزالی و من جامیِ غزل پرداز
14. که از تو پی به غزل های آبدار برم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده