جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1218

1. با یار کوچ کرده که گوید پیام من

2. وآنجا بجز صبا که رساند سلام من

3. من کیستم که نامه فرستم به سوی او

4. در نامۀ سگانش نویسند نام من

5. جانم ستد که از لب شیرین عوض دهم

6. رفت آخر و به گردن خود برد وام من

7. عمری ز اشک دانه فشاندم ولی چه سود

8. چون نامد آن کبوترِ رحمت به دام من

9. ای صید پیشه چاره چه سازم خدای را

10. کان آهوی رمیده شود صیدِ رام من

11. تا کی به وصل سيم عذاران کنم طمع

12. صد ره مرا بسوخت طمع های خام من

13. جامی مگوی کین همه مستی و شور چیست

14. کز خُمِ عشق پُر ترک افتاد جامِ من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند
* آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
* کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
شعر کامل
حافظ
* لاله را چهره شود چون شنبلید
* کو چو گل در بوستان آید همی
شعر کامل
سیف فرغانی