جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1322

1. آن سرو که شادند جهانی به غم او

2. هر سو که خرامد سرِ ما وقدم او

3. باشد ستم از یار کرم، شُکر که بگذشت

4. در حق منِ خسته دل از حد کرم او

5. بر لوح دلم صورت خط تو رقم زد

6. آنکس که روا نیست خطا بر قلم او

7. آه ار نکشم سوز درون هست که آتش

8. آخر نشود گرچه نشيند عَلَم او

9. هردم زندم زخمی از آن غمزۀ بی رحم

10. شرمنده ام از مرحمت دم به دم او

11. بیت الحرم ماست درت چند نشینم

12. محروم ز احرام حریم حرم او

13. جامی ز غم عشق تو گر مُرد غمی نیست

14. پیداست چه خیزد ز وجود و عدم او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر هوشمندی به معنی گرای
* که معنی بماند ز صورت بجای
شعر کامل
سعدی
* منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
* دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
* عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد
شعر کامل
سعدی