غزل شمارۀ 1332
1. قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابرو
2. که جز به قبلۀ روی تو نیست ما را رو
3. تو خود بگوی ز روی تو روی چون تابیم
4. چنین که پرتو روی تو تافت از هر سو
5. نشان ز قرب تو داده است عندلیب به باغ
6. وگرنه فاخته را چیست نعرۀ کوکو
7. چرا دگر پس زانو نشینم از غمِ هجر
8. چنین که با تو شدم همنشین و هم زانو
9. سوآل کرد فضولی که چونی ای مجنون؟
10. ز یار خویش چرا گفت این سخن کم گو
11. مراست درد جدایی چه غم که با لیلی
12. چنان شدم که ندانم که این منم با او
13. مدار امید شفا گفتی از لبم جامی
14. حبيبی انت طبيبی فكيف لاارجو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده