غزل شمارۀ 1350
1. همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه
2. گرنه بگشایدم از سینه برو تیغ تو راه
3. لب لعلت که زد از خط به دلم مُهر وفا
4. چون نگینی است پیِ مُهر زدن کرده سیاه
5. بیدلان را به نگاهی چو نگه داری دل
6. از دو چشم تو تمام است مرا نیم نگاه
7. خال مشکین که بر آن چاه زنخدان بینی
8. حبشی بچّه ای افتاده ز شوخیت به چاه
9. شوق قدّ تو به طوبا ننشیند فردا
10. نشکند آرزوی سروِ روان شاخ گیاه
11. دل دو نیمه شده از تیغ تو چون نام خودت
12. هر دو را پشت ز بار غم تو عشق دوتاه
13. عذرخواهی مکن از جامی اگر شد سگ تو
14. این کرم کن که ازین خاک درش عذر مخواه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده