جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1420

1. چو حلقه دور افق بر منست تنگ شده

2. که حلقۀ سرِ زلف توام ز چنگ شده

3. مجو عمارت دین از دلم که این خانه

4. خراب کردۀ آن چشم شوخ شنگ شده

5. چرا کشم پیِ مرهم خدنگ از دل ریش

6. که مرهم دل ریش من این خدنگ شده

7. دمیده گِرد عذار تو خط بدان ماند

8. که شاهِ روم اسیر سپاهِ زنگ شده

9. ز لوح ساده نزد حرف آفتم رهِ دل

10. هلاک جان من آن خط مشک رنگ شده

11. زلال چشمۀ لطفی عجب همی مانم

12. که تن چگونه ات از سیم و دل ز سنگ شده

13. قدم زسختیِ راه طلب بکش جامی

14. که پای سعی درین سنگلاخ لَنگ شده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث عشق به طومار در نمی‌گنجد
* بیان دوست به گفتار در نمی‌گنجد
شعر کامل
سعدی
* سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود
* صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
شعر کامل
سعدی
* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری