جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1498

1. به هر زمین که نشانی ز خيمۀ ليلى

2. نماید از مژه مجنون روان کند سیلی

3. سکون و صبر چه امکان چو بست قاید عشق

4. زمام خاطر مجنون به محمل لیلی

5. پی دعای فراغت ز عشق مجنون را

6. به کعبه برد پدر با صد آه و واویلی

7. گرفت حلقه که یارب به حقّ این خانه

8. که هر دمم سوی لیلی زیاده ده میلی

9. به آب زمزم اگر شست خرقه زاهد شهر

10. چه سود از آن چو ندارد طهارت ذیلی

11. گهی که بار دل خویش بر تو پیمایم

12. به عرض ارض و سماوات بایدم کیلی

13. عنانِ دل به کف تست بنده جامی را

14. اگرچه صف زده خوبان ز هر طرف خیلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی
* بجای عنانم عصا داد سال
* پراگنده شد مال و برگشت حال
شعر کامل
فردوسی
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی