جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1529

1. در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی

2. خانه در باز و تو همچون مَه ز روزن آمدی

3. عارض از آب لطافت تازه می بینم ترا

4. گویی ای گلبرگ تر حالی زگلشن آمدی

5. ز استخوان ما مباد آسیب پیکان ترا

6. ای که بر لاغر شکاران ناوک افگن آمدی

7. چون لب خود جان فزا، چون چشم خود مردم کشی

8. در همه فن ها چو استادان یک فن آمدی

9. قصّۀ ناکشتن من گفتی ای قاصد ز دوست

10. قاصدا گویی به قصد کشتن من آمدی

11. ای به کوی خوبرویان رفته با دامان پاک

12. پاک دامن رفتی امّا چاک دامن آمدی

13. جامی از آزادیِ آن سرو گلرخ لب مبند

14. چون درین بستان زبان آور چو سوسن آمدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او
* تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مدار از من دریغ ای ابر رحمت گوهر خود را
* که من چون تاک صد دست دعا در آستین دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ