غزل شمارۀ 176
1. در صورت تو سِرّ جمالی که مجمل است
2. در خط و خال و عارض و زلفت مفصل است
3. هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
4. این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
5. حسن تو از تصرف مشاطه فارغ است
6. مرآتِ آفتاب چه محتاج صيقل است
7. کُحلِ بصر ز خاکِ درت بیدلی کشید
8. کش چشم و دل به کُحلِ بصیرت مکّحل است
9. بهرِ تو پای بر سرِ عالم نهاده ایم
10. وز شاهراهِ عشق تو این گام اول است
11. لب بر لبم بنه که سخن مختصر کنم
12. کافسانۀ تطاول هجران مطوّل است
13. جامی سواد شعر تو کامد زبور عشق
14. مستغنی از تکلف تذهیب و جدول است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده