غزل شمارۀ 23
1. دی گذشتیم بر آن دلبر و گفتیم دعا
2. قالَ مَن اَنْتُم قُلْنا فُقَراءٌ غُرَبا
3. فقراییم و عجب آنکه نخواهیم ز تو
4. هیچ حاجت که تویی در دو جهان حاجت ما
5. غرباییم و نداریم به جز تو وطنی
6. چند باشیم چنین از وطن خویش جدا
7. به فقیران نظری کن که به تأیید نظر
8. بر مِس فقر فقیران تویی اکسیر غنا
9. بر غریبان گذری کن که به تشریف قدوم
10. از دل تنگ غریبان تو بری بارَعنا
11. گرچه تامیکدۀ عشق هزاران راه است
12. هست نزدیک ترین راه رهِ فقر وفنا
13. جامی این راه سبکباران نیست
14. دامن از خویش بیفشان و درین راه درآ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده