غزل شمارۀ 319
1. از می تلخ سبویی که به دست آمده است
2. جان شیرین من باده پرست آمده است
3. توبۀ زهد چو با شیشۀ می کرده مصاف
4. لله الحمد که بر توبه شکست آمده است
5. سرو بالای تو تا خاسته از مسند ناز
6. صد بلا بر سرِ ارباب نشست آمده است
7. چه کشی ساعد سیمین ز کفم کین ماهی
8. بعد چل سالم ازین بحر به شست آمده است
9. دل که در کنج عدم با دهنت خوش می بود
10. در هوای رُخت از نیست به هست آمده است
11. خاک روبی درت خواست به شرعی پَر خویش
12. مرغ جانم که بدین پایۀ پست آمده است
13. طعن می خواری جامی چه زنی کو ز ازل
14. بی می و میکده از عشق تو مست آمده است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده