غزل شمارۀ 324
1. نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت
2. نشد وصال تو روزی و روزگار گذشت
3. شب انتظار برم روز را و روز ترا
4. بیا که روز و شب من در انتظار گذشت
5. به هر دلی که زدی ناوکی زغمزۀ خویش
6. خدنگ حسرتم از سینۀ فگار گذشت
7. به باغ عمر گلی خواستم ز شاخ امید
8. خیال روی تو در چشم اشکبار گذشت
9. نشان غبار مراکو سرشک دیده که خاست
10. جنون عشق به هر جا که این غبار گذشت
11. بخند در رخم ای غنچه پیش از آنکه به باغ
12. رسد خبر که خزان آمد و بهار گذشت
13. مگو که کشتن خویش اختیار کن جامی
14. که پیش حکم تو کارم ز اختیار گذشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده